ابراز نگرانی یک مرجع تقلید از برخی عزاداریها
فعالیت هیئت متوسلین ذوالجناح غیرقانونی است
داستان تکیه نیاوران قدیمیترین تکیه طهران
تکیه نیاوران قدیمیترین تکیه تهران است که هنوز پا برجاست. علم کردن این تکیه به زمان ناصرالدین شاه برمیگردد اما در طول این سالها تغییرات بسیاری کرده است. یکی از قدیمی های تکیه میگوید مرشد اکبر و حاج اسدالله خیری از مداحان معروف و ملا ابوتراب، حاج آقا دین پرور و حاج آقادربندی از منبریهای این تیکه بوده اند...
دیوارهای کاخ نیاوران که تمام می شود روبرو گنبدی سبز رنگ است که روزگاری یکی از پر رونق ترین تکیه های تهران بوده است و حالا عنوانش قدیمی ترین تکیه تهران است. نمای بیرونی اش این قدمت را نشان نمی دهد. از در چوبی و قدیمی اش که پا به داخل می گذاری می توان سفری به تاریخ کرد. جایگاهایی که پیش از این بزرگترها برآن تکیه می زدند و نخلی که نقاشی روی آن به زردی میزند. کنار درورودی موزه ای از وسایل قدیمی تعزیه خوانی و قوری و سماورهای قدیمی است. سقف این بنای دایره ای شکل چوبی ست و میانه آن هم ضریح بازسازی شده امام حسین علی (ع) است.
محیط طباطبایی تهران شناس درباره قدمت این بنا به مهر می گوید: تکیه نیاوران قدمتش به 153 سال پیش بر می گردد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده است. اوکه علاقه زیادی به برپایی مجالس تعزیه داشت و تکیه دولت ساختهشده به دست او زبانزد همه بود دستورساخت بنای تکیه نیاوران را به دست استاد حسن خرپاکوب داد.
او ادامه می دهد: ناصرالدینشاه که از ابتدای سلطنت خود به نیاوران علاقه داشت و بیشتر اوقاتش را در آنجا میگذراند، طی سالهایی که ایام محرم مصادف با تابستان میشد و او در کاخ صاحبقرانیه و نیاوران به سر میبرد تصمیم گرفت تکیهای نیز در آن منطقه بنا کند.
مساحت تکیه 1500 مترمربع و مشتمل بر صحن میانی مستطیل شکل با گوشههای پخ شده است که در چهار ضلع آن طاقنماها و غرفههایی، در دو طبقه ساخته شدهاند. فضای میانی تکیه، در اصل روباز بوده و تنها به هنگام مراسم با چادر مسقف میشده که حدود نیم قرن پیش، با کمک افراد خیر و استادی استاد حسن بخارا با پوشش شیروانی پوشانده شد. این تکیه در دوره پهلوی مرمت کلی و در سال 1361 نیز سقف آن تعمیر شده است. با وجود تعمیر هنوز هم، ساختار یک قرن و نیم پیش تکیه حفظ و از قسمتهای سکوی دایرهای شکل میانی برای اجرای شبیه خوانی و ایوان تشکیل شده است.
قطر فضای دایرهای آجری وسط 20 متر است که اطراف آن 10 ستون سیمانی با پوشش چوب گردو قرار دارد. در ایوان که شرکتکنندگان در آن مینشینند و مراسم را تماشا میکنند، لبههای ایوان هنوز چوبی و دستنخورده باقی مانده است. روی ایوان پایین، ایوان دیگری بنا شده که طبقه دوم تکیه را تشکیل میدهد و جایگاه زنان است. در اصلی تکیه هم با ارتفاع بیش از سه متر و نیم و قطر 50 سانتیمتر از چوب گردو ساخته شده که همچنان پابرجاست.
حسین لاجوردی یکی از قدیمیهای این تیکه است. بازنشسته آموزش و پرورش است و تاریخ شفاهی تکیه محسوب می شود.
او درباره تکیه می گوید: فرم تکیه در طول زمان تغییرات زیادی کرده است در آن روزگار خبری از شیروانی و خرگاه و طاق نما نبود. دور تا دور این تیکه طاق نما بوده است و هر کدام از این طاق نماها نیز مربوط به یکی از خانواده های نیاوران می شد که می آمدند در قسمت خودشان چای درست می کردند و با چراغ نفنی و پارچه سیاه به استقبال محرم می رفتند.
او ادامه می دهد: محرم ها اینجا را چادر می زدند و عزاداری می کردند. اما بعد از محرم و صفر این جا تعطیل بود و تبدیل به کاه انبار می شد. بعد ها آمدند این جا را شیروانی زدند و سرو شکلی دادند و در طول سال نیز فعال شد.
لاجوری به ضریح میانه تکیه اشاره می کند و می گوید: این را سال پیش یکی وقف تکیه کرد. هنوز هم در تیکه نیاوران تعزیه اجرا می شود و بچه های نیاوران خود تعزیه خوانی می کنند.
او می گوید: قدیم تر ها آن روبه رو (اشاره به منبر می کند) دیری بود که پله می خورد و به طبقه بالا که قسمت خانم ها بود می رفت. اما حالا جمعیت آنقدر بالا رفته است که نمی توان به شکل گذشته از اینجا استفاده کرد. آن زمان کل نیاوران و جمال آباد دوهزارو 500 خانوار جمعیت داشت.
تعزیه خوان از قم می آوردند اما حالا خودمان تعزیه خوانی می کنیم. لاجوردی می گوید: چند روز بعد از عاشورا و آخرهای صفر تعزیه خوانی شروع می شود. او درباره روحانیونی که بالای منبر تکیه نیاوران رفته اند می گوید: ملا ابوتراب، حاج آقا دین پرور، حاج آقا دربندی، شیخ هادی نوری و حالا هم استاد منطق و فلسفه حاج آقا مصطفایی 40 سالی است که بر منبر این تیکه ما را به فیض می رسانند.
لاجوردی اضافه می کند: مرشد اکبر،حاج اسدالله خیری از مداحان معروف این تیکه بوده اند.
از او درباره غرفه ای از وسایل قدیمی که در ابتدای تکیه است می پرسم که پاسخ می دهد: اینجا از ابتدا نیاوران نبوده است دهی بوده است به نام گردوی که در خصوص پیشینه او دو روایت وجود دارد. یک روایت مربوط می شود به سفر امام حسن عسکری که می گویند در سفر به مازندران از این نقطه عبور کرده است و مردم دور ایشان جمع می شدند و سوالاتشان را می پرسیدند به همین دلیل به این مکان "گرد، وی " می گفتند.
روایت دوم مربوط می شود به مزرعه ای که برای برادر بهرام چوبین به نام "کردیه" بوده است که در طول زمان به "گرد وی" تبدیل شده است. این وسایل نیز وقف تیکه گردوی است که به این تیکه آورده شده است .
به اعتقاد او امام حسین (ع) به این مکان نظر ویِژه ای دارد و از شفاهایی که زیر نخل این تکیه گرفته شده است می گوید.
لاجوردی خاطره ای از کودکی اش که مربوط به تیکه نیاوران است نقل می کند. او که پدرش نیز مداح بوده در ایام محرم نفسش بند می آمده. مادرش پای برهنه به درب چوبی تیکه می آید وسلامت فرزندش را می خواهد. به خانه که برمی گردد کودکش شفا گرفته است.
غروب است و تکیه را آماده مراسم عزاداری شب می کنند. باید هوای تکیه گرم تر شود و بخاریها هنوز روشن نشده است...
از راهروی باریکی بالا می روم و وارد قسمت خانم ها می شود. دیوارهای این قسمت بلند شده است و دیگر لازم نیست از آن بالا مراسم پایین را نگاه کنند زیرا تلویزیون ها ال سی دی بزرگی در آنجا نصب شده است.
علی اصغر شهنازی متولی این تیکه است. او که در حال آماده کردن تیکه برای مراسم شب است می گوید: از بچگی برای عزاداری ایام محرم به تیکه نیاوران می امدم. در همین محل هم به دنیا آمده ام، دم محله قبرستانی مینشستیم.
او ادامه می دهد: این جا قناتی داریم به نام قنات شمالی. بچه که بودیم اوایل محرم را می رفتیم آن جاو وقتی مراسم تیکه نیاوران آغاز می شد می آمدیم اینجا.
قبل از او متولیان تکیه حاج اسماعیل نیاورانی بود و بعد از او نیز حاج محسن پدرام و گرجی و حالا هم 5 سالی است که شهنازی متولی قدیمی ترین تکیه تهران را بر عهده دارد.
اینجا باقی مانده دوران رونق تعزیه در تهران است. در روزگاری در این شهر علاوه بر تکیه دولت نزدیک به 50 تکیه دیگر وجود داشت که همه آنها در ایام سوگواری محرم با پارچه سیاه و نشانهای مذهبی پوشیده و مراسم عزاداری سرور شهیدان در آنها برگزار میشد.
هر محله چندین تکیه مسقف و بیسقف داشت که مهمترینشان تکیههای حاج میرزا آقاسی، عباسآباد، نیاوران، سپهسالار، سرچشمه، ولیخان، زنبورکخانه، نوروزخان، تکیه سیدنصرالدین، قورخانه، عودلاجان و... بود.
غروب نزدیک است و جنب و جوش نیز در تیکه بیشتر می شود. این روزها هر شب دراین جا مراسم عزاداری برپا می شود و قدیمی های نیاوران را برای عزاداری گرد هم می آورد.
شعر ( آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام )
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام
ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام
پیام تسلیت
ماه جانسوز محرم را به تمامی عاشقان اهل بیت تسلیت عرض میکنم
یک تاجر چینی شیعه شد
همزمان با ایام مبارک غدیر، یک سرمایهدار چینی با حضور در بیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره)، به دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع مشرف شد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، هونگ جون چن(hong jun shen) معروف به ریچارد از سرمایهداران چینی که در نقاط مختلف از جمله ایران سرمایهگذاریهای متعددی انجام داده و چند کارخانه صنعتی در ایران و چین دارد، با حضور در بیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) در قم، پس از ادای شهادتین، به دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع گروید.
این تازه مسلمان چینی در این مراسم از آیتالله علوی بروجردی خواست که نامی اسلامی برایش انتخاب کند و ایشان نیز به مناسبت ایام ولایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)، نام مبارک "علی" را برای او انتخاب کرد.
آیتالله علوی بروجردی در این مراسم معنوی با معرفی مکتب تشیع، گفت: ما معتقدیم خداوند متعال منشا هستی است و این گونه نیست که عالم هستی را ایجاد کرده و به حال خود رها ساخته باشد.
وی ادامه داد: نیروی واحدی وجود دارد که همه نیروها و اتفاقات عالم در همه زمانها از او سرچشمه میگیرد و آن نیروی واحد، خداوند متعال است.
*اسلام؛ دینی بر اساس فطرت انسانی
وی با بیان این که اسلام دینی بر اساس فطرت انسانی است، افزود: دین اسلام پیروان خود را به انجام اعمال نیک و فضایلی دعوت میکند که از دیدگاه همه عقلا فضیلت به شمار میروند.
استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: ما معتقدیم که حضرت محمد(ص) پیامبر خاتم است و بعد از ایشان پیامبر دیگری نخواهد بود و رسول اکرم(ص) از طرف خداوند، جانشینانی را به عنوان امام نصب کرده که واسطه بین مردم و خدا میباشند.
آیت الله علوی بروجردی تاکید کرد: روز غدیر، روز اعلام این جانشینی است و ما معتقدیم که جانشین دوازدهم پیامبر اسلام(ص) از نظرها غایب است و امیدواریم روزی ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد فرماید.
*هیچ دینی به کاملی اسلام نیست
هونگ جون چن نیز در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در رابطه با تشرف خود به آیین اسلام، گفت: در چین ادیان و مذاهب متعددی وجود دارد و افراد با دیدگاهها و مذاهب مختلفی زندگی می کنند، من پس از ارتباطی که با دوستان ایرانیام داشتم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام از آیینها و مذاهب به کاملی اسلام و تشیع نیست و دین اسلام بسیار شفاف و روشن است.
*هنگام ادای شهادتین احساس خاصی داشتم
وی درباره احساس خود هنگام ادای شهادتین، ابراز داشت: در هنگام ادای شهادتین، حس خاصی داشتم که قابل بیان و توصیف نیست و به نوعی احساس میکردم که از خداوند متعال انرژی میگیریم.
علی تازه مسلمان شده با اشاره به این که پذیرفتن اسلام و عمل به دستورات آن را بهترین راه برای رسیدن به سعادت و اهداف خود می دانم، افزود: من از امروز تلاش میکنم که تمام اعمال و رفتارم بر اساس آیین اسلام و مذهب تشیع باشد و هر چیزی که اسلام ناب توصیه میکند را انجام بدهم تا یک مسلمان و شیعه واقعی باشم.
توصیههای آیتالله مظاهری به مناسبت عید غدیر
به گزارش خبرگزاری فارس آیتالله حسین مظاهری در پاسخ به سئوالی درباره حلول عید سعید غدیر خم پیرامون کم و کیف اعمال این روز مبارک اظهار کرد: روز عید غدیر باید جشنها و دید و بازدیدها عالی باشد، البته باید در ضمن آنها گناه نباشد که امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» را ناراحت کند، بلکه باید مداحها مدح بخوانند و اهل منبر منقبت اهلبیت«علیهم السلام» به ویژه امیرالمؤمنین«علیه سلام» را بگویند و البته باید اغراق نباشد و بهانه دست مخالفان داده نشود.
رئیس حوزه علمیه اصفهان در ادامه افزود: همچنین افراد متمکّن، دیگران را اطعام کنند و نهار و شام بدهند، البته بدون اسراف و تبذیر و بهتر از آن، کمک به مستمندان است که باید در این روز بزرگ زیاد باشد، چنانکه همه باید سعی کنند با نماز، دعا و توسل و اعمال نیک، شباهتی به امیرالمؤمنین«سلامالله علیه» داشته باشند.
مرجع عالیقدر جهان تشیع ادامه داد: آنچه مهمتر از هم? اینها است، اینکه همه باید گناه نداشته باشند، چه در خانه و خلوت و چه در بیرون از خانه زیرا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» فرمودهاند: «عید روزی است که در آن روز گناه نباشد».
آیتالله مظاهری در پایان خاطرنشان ساخت: عمل به اعمال و مستحبات عید غدیر که مرحوم محدث قمی«ره» در مفاتیحالجنان به صورت مفصّل نقل کرده است نیز در این روز سفارش میشود.
تاریخ عقد و ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و همچنین سن ایشان
در سن شریف حضرت علی و فاطمه (ع) هنگام ازدواج و همچنین تاریخ عقد و رفتن حضرت فاطمه (ع) به خانه امام علی (ع) اختلاف نظر بسیاری، در میان شیعیان و اهل سنت وجود دارد. این اختلاف از اختلاف در تاریخ ولادت فاطمه (ع) نشأت گرفته است. بنابر نظر برخی حضرت فاطمه (ع) پنج سال پس از بعثت به دنیا آمد و هشت سال با پدرش در مکه ماند سپس به مدینه هجرت کرد و دو سال پس از ورود به مدینه، پس از جنگ بدر، با على (ع)، ازدواج کرد. اما برخى می گویند فاطمه (ع) در سال دوم بعثت به دنیا آمد، بنابراین سن وى به هنگام ازدواج ده یا سیزده سال بوده است. و برخی از اهل سنت، با توجه به دیگر شواهد تاریخی، سن حضرت فاطمه (ع) هنگام ازدواج را، 15 سال و نیم و برخی دیگر 18 سال و سن امام علی (ع) را 21 سال دانسته اند.
در خصوص روز و ماه عقد و ازدواج آن حضرت نیز، اقوال مختلفى نقل شده است:
1. روز اول ذى حجه عقد و روز سه شنبه ششم همان ماه ازدواج کرد.
2. عقد حضرت فاطمه (ع) در ماه صفر بود، امام على (ع) پس از گذشت چند روز از ماه شوال با حضرت فاطمه (س) ازدواج کرد.
3. عقد در ماه رمضان انجام پذیرفت و ازدواج در ماه ذى حجه.
4. زفاف حضرت فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم بوده است...
این پرسش را در دو قسمت که عبارت است از: سن امام علی و حضرت فاطمه (ع) هنگام ازدواج، و زمان عقد و رفتن حضرت زهرا (ع) به خانه امیر مؤمنان مورد بررسی قرار می دهیم.
الف. سن امام علی و حضرت زهرا (ع) هنگام ازدواج
بنابر اختلاف نظرى که در مورد تاریخ ازدواج آنان وجود دارد، ممکن است ازدواج امام علی (ع) با حضرت فاطمه(ع) در سال اول یا دوم و یا سوم پس از هجرت بوده است. علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفتهاند.[1]
بنابر نظر اکثر عالمان شیعه؛ سن حضرت در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است.[2]
به عقیده برخی، حضرت فاطمه (ع) در سن چهل و یک سالگی پیامبر (ص) به دنیا آمد و حضرت رسول(ص) بعد از جنگ احد، فاطمه را به ازدواج علی (ع) در آورد و سن حضرت زهرا هنگام ازدواج 15 سال و 5 ماه و نیم بوده است و سن امیر مؤمنان (ع) 21 سال و 5 ماه بوده است.[3]
عده دیگر گفته اند: حضرت فاطمه (ع) به هنگام ازدواج هجده سال داشته است.[4] ابن حجر در الإصابة [5] و ابن سعد در طبقات الکبیر نیز همین قول را روایت کردهاند.[6]
ب. روز و ماه ازدواج آن حضرت
1. روز اول ذى حجه عقد فاطمه (ع) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.[7]
2. در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (ع) از جنگ بدر بوده است.[8]
3. بنابر روایت امام صادق (ع): عقد على و فاطمه (ع) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى حجّه سال دوم هجرى بوده است.[9]
4. زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است...[10]
5. برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.[11]
6. عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الأول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[12]
7. ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه على (ع) فرستاد.[13]
گفتنی است که با توجه به تاریخ تولد حضرت فاطمه (س) که در آن نیز اختلاف است؛ برخی از اقوال ذکر شده است.
[1]ر.ک: امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج 1، ص 313، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق.
[2] انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق.
[3]ر.ک: ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج 4، ص 1893، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
[4]ر.ک: ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، ص 59، دار المعرفة،بیروت، بی تا.
[5]ر.ک: ابن حجر، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج 8، ص 264، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولى، 1415/1995.
[6] ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 18، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990.
[7] ر.ک: ابن شهرآشوب، المناقب، ج 3، ص 357، قم، 1379 ق.
[8]شیخ طوسی، الأمالی، ص 43، دار الثقافة، قم، 1414ق.
[9] إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج 1، ص 364، مکتبة بنی هاشم، تبریز، 1381ق.
[10]ر.ک: سید بن طاوس، إقبال ص 584، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1367 ش.
[11]مجلسی، بحار الأنوار، ج 19، ص 192-193، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[12] همان.
[13] ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 18، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990.
زندگینامه امام جواد (ع)
حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع )
امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت .
نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است .
القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت .
مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد .
" از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی برده است ، در تاریخ معروف است " .
از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد .
باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت .
برای نمونه ، یکی از مناظره های ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زیر نقل می کنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید .
گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟
گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود .
خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست . خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟
من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند .
یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید .
دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید ؟
آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار . خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند می دهی پاسخ آن را می گویم .
این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد .
خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد .
معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان می گوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است
. سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری می گویم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی که در حضور تو می شود هستند ، و چون می بینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد .
این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد . این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد .
روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس .
یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید .
سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند .
مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند :
ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند .
اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند .
فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم .
ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه !
شهادت حضرت جواد (ع )
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود .
از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد .
این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید .
آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی سودی نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای دیگری هم نقل شده است .
زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت .
حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :
1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی )
2 - ابواحمد موسی مبرقع
3 - ابواحمد حسین
4 - ابوموسی عمران
5 - فاطمه
6- خدیجه
7- ام کلثوم
8- حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت .
بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .